محمد عنبرسوز | شهرآرانیوز؛ رسانه ملی ایران در سالهای اخیر به وضوح رویکرد خود در قبال تولید سریالهای درام را تغییر داده است و ترجیح میدهد به جای صرف هزینه برای تولید مجموعههای ملودرام خانوادگی و عاشقانه، تمرکز خود را بر سریالهایی با محتوای تاریخی و سیاسی بگذارد. به همین دلیل چند سالی است که آنتن رسانه ملی پر شده از مجموعههای تاریخی سیاسی که گاه تماشایی و بااهمیت از آب درمی آیند.
«سوران»، سریال تازه تلویزیون، یکی از این مجموعه هاست که با وجود برخی ضعفهای فنی و هنری در ساختار کلی و جزئیات بصری، از موضوعی جذاب و بدیع بهره میبرد و میتواند با به کار گیری برخی تمهیدات دراماتیک، مخاطب را با خود همراه کند. سروش محمدزاده، کارگردان مشهدی این اثر، چهرهای جوان در عرصه فیلم سازی است که فیلم سینمایی «چهارشنبه» و سریال نمایش خانگی «سیاوش» را در کارنامه دارد. او فیلم سازی جسور و ریسک پذیر است که مدیومهای مختلف را تجربه میکند و نشانههایی از پیشرفت در کارش به چشم میخورد.
مهمترین نقطه قوت سریال «سوران» به موضوع آن بازمی گردد؛ اثری که احتمالا نخستین محصول نمایشی ایرانی درباره گروهک کومله است و روایتی از زندگی شخصیتی به نام سوران را ارائه میکند که در سالهای قبل از انقلاب با رژیم شاه و ساواک دست به گریبان است و در سالهای اول انقلاب اسلامی نیز به واسطه اقدامات قدرت طلبانه کومله، درگیر ناآرامیهای منطقه کردستان میشود. از رهگذر این درگیریهای اطلاعاتی و عملیاتی، پای سوران به یک جنگ اجتناب ناپذیر باز میشود که بین دو قطب مثبت و منفی، یعنی پاسداران انقلاب اسلامی و کومله، درمی گیرد.
در هر دو سمت مثبت و منفی قصه دو شخصیت اصلی حضور دارند که به نوعی مغز متفکر و نیروی عملیاتی هر قطب محسوب میشوند. فتاح و رستگار فرماندهان دو جبهه هستند، در حالی که قادر و سوران نیروهای عملیاتی هر طرف به شمار میروند. جالب است که یک شخصیت به نام کیانوش (با بازی توماج دانش بهزادی) نیز در این میان حضور دارد که روند قصه را تسهیل میکند؛ کاراکتری که به عنوان نیروی نفوذی در مقام یک شخصیت خاکستری قرار گرفته است که با کومله همکاری میکند، اما از مشی آن بیزار است.
این ساختار کلاسیک که در آن دو قطب خیر و شر، با سلسله مراتب و واسطههای خاص خودشان، مقابل هم صف آرایی میکنند، یکی از مهمترین نقاط قوت سریال «سوران» است که تماشای این مجموعه را برای مخاطب عادی دلپذیر میکند. علاوه بر این، خصلت اکشن در سریال -که کمتر در مجموعههای تلویزیونی ایرانی دیده میشود- از جذابیتهای این اثر است. مقصود از اکشن صرفا جلوههای ویژه میدانی نیست، بلکه فراز و فرودهای جاسوسی، صحنههای جنگی و حتی معدود موارد تیراندازی و بمب گذاری را شامل میشود که باعث افزایش گیرایی «سوران» شده است.
با وجود نقاط قوتی که ذکر شد، مؤلفههای هنری سریال «سوران» شرایط خوبی ندارد و به طور مشخص بازیهای بازیگران این مجموعه ناامید کننده است. ایفای نقش اول سریال به مهدی نصرتی سپرده شده است؛ هنرپیشه جوان و بااستعدادی که با فیلم «لباس شخصی» ظرفیتهای بازیگری خود را به نمایش گذاشته بود و حالا با «سوران» نیز نشان میدهد که بازیگری منعطف است و ظرافتهای بازی چهره را به خوبی میشناسد.
حسام محمودی، بازیگر فقید نقش رستگار، نیز اجرای نسبتا استانداردی از خود به نمایش میگذارد و باورپذیر جلوه میکند. بقیه بازیگران این مجموعه، اما اجراهایی ضعیف دارند و در حد و اندازههای یک سریال شبکه اول سیما نیستند؛ بالاخص نابازیگران و چهرههای کمتر شناخته شده در نقشهای فرعی و کوتاه که تصنعی بودن از رویکردشان میبارد. علیرضا جعفری در نقش قادر هم با درکی خام و ناشیانه از خصایل یک شخصیت منفی، فقط اخم کردن و چشم غره رفتن را در بازی خود منعکس کرده است و بدین ترتیب بیننده را ناامید میکند.